رقبای الهی

آیریس وینو، روزنامه‌نگار و دختر جوانی‌ست که در شروع سن 18سالگی، زندگی‌اش را در حال فروپاشی می‌بیند؛ برادرش را در جنگی از دست داده که خدایان شروع‌کننده‌ی آن بوده‌اند و مادرش، که اکنون در غم و اندوه فرزندش غرق شده است. تنها یک چیز می‌تواند آیریس را از این وضعیت نجات دهد: عشق و علاقه‌ی همیشگی‌اش به نوشتن!

در جریانِ جنگی که بین خدایان آغاز شده، آیریس وینو و رقیبِ قسم خورده‌اش، رومن کیت، برای ارتقای شغلی با هم رقابت می‌کنند. شاید آنها از دو دنیای کاملاً متفاوت باشند، اما عشق و علاقه‌ی آنها به نویسندگی همه چیز را تغییر می‌دهد. آیریس به‌منظور تسکین دردش، برای برادرِ مفقود شده‌اش نامه‌هایی می‌نویسد؛ نامه‌هایی که درنهایت به دست رقیبش، رومن می‌افتد.

آیریس که افکار روزمره و همچنین عمیق‌ترین غم‌های خود را با رقیبِ سرد و خوش‌قیافه‌اش در میان می‌گذارد، هیچ ایده‌ای ندارد که رومن پاسخ‌دهنده‌ی ناشناس به نامه‌هایش است. اکنون باید دید که چه سرنوشتی در انتظار آیریس و رومن، و این ارتباطِ جادوییِ تازه شکل گرفته است؟
دیدگاه ها (۰)

تو برو فقط

اخگری در خاکستر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط